در دعوای الزام به ایفای تعهدات به چه نکته هایی باید توجه کرد ؟!
در ادامه به این پرسش ، پاسخ می دهم.
مقدمه : برای اقامه دعوای الزام به ایفای تعهدات قراردادی وجود شرایطی لازم است که در صورت فقدان هر یک از این شرایط یا دعوای الزام به اجرای قرارداد یا از سوی دادگاها اصلاً شنیده نمی شود ( قرار عدم استماع ) و یا منجر به صدور رای بطلان دعوی و بی حقی خواهان خواهد شد.
نکته اول : وجود و احراز تعهد
وجود قرارداد موجد تعهد و بقای آن ، شرط اول دعوای الزام به ایفاء تعهدات است؛ بنابراین چنانچه :
- 1- اگر قراردادی تشکیل نشده باشد یا آنکه اصلا قرارداد باطل باشد دین و تعهدی به وجود نیامده است ، تا اجرای آن خواسته شود.
- 2- اگر قرارداد به یکی از اسباب انحلال مانند فسخ منحل شده باشد ، منبع تعهد زایل شده است و تعهد از بین میرود و الزام به آنچه که در زمان مطالبه وجود ندارد ، غیر ممکن است.
- 3- اگر اسبابی که تعهد را از بین میبرند، اتفاق افتاده باشد، نمیتوانیم اقامه دعوا کنیم. مثل آنکه ابراء، تهاتر و تبدیل تعهد رخ داده باشد.
پس دادگاه باید تحقق و بقای منشاء تعهد را احراز نماید. اگرچه بار اثبات انعقاد قرارداد بر عهده مدعی است ، و اوست که باید اثبات کند که منبع تعهد (قرارداد) ایجاد شده است.
نکته دوم : اثبات عهد شکنی و نقض تعهد
الزام به اجرای تعهدات قراردادی منوط به نقض آن به وسیله طرفین قرارداد است. چنانچه موعد و سررسید انجام تعهد فرا رسیده باشد و متعهد به آنچه ملتزم به انجام آن شده باشد (پرداخت دین ، انجام عملی یا عدم انجام فعلی باشد)عمل نکند و مانعی بر سر راه الزام او نباشد به اجرای تعهد ملزم میشود.
در تعهداتی که موضوع آن انتقال مال یا انجام کاری است، متعهد له نیازی به اثبات ادعای خود مبنی بر نقض تعهد ندارد ، زیرا اصل عدم به کمک متعهدله و طلبکار میآید و صرف انکار برای اثبات ادعای او کفایت میکند. در اینجا بار اثبات اجرای تعهد بر عهده متعهد است و اوست که باید ثابت نماید به تعهد خود عمل کرده است.
البته شیوه اثبات نقض تعهد با توجه به ماهیت و موضوع تعهد متفاوت خواهد بود. چنانچه موضوع تعهد امری فنی باشد و نیازمند ارزیابی تخصصی باشد برای بررسی انجام تعهد موضوع به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع میشود.
نکته سوم : فرارسیدن موعد انجام تعهد
رسیدن موعد انجام تعهد از مقدمات ضروری دعاوی الزام است. بنابراین پیش از طرح دعوای الزام به انجام تعهدات قراردادی ضروری است بررسی شود که آیا موعد انجام تعهد فرا رسیده است. در غیر این صورت الزام ممکن نبوده و دعوا به دلیل فراهم نبودن مقدمه ی آن ، غیر قابل استماع خواهد بود. و این امر سبب خواهد شد تا مدعی (متعهدله) بتواند مجدد و پس از انقضاء موعد تعهد دعوای الزام را مطرح نماید.
اگر زمان تعهد مشخص نبود، در اینجا بهتر است اظهارنامهای به مخاطب که درواقع همان خوانده و متعهد است، مبنی بر اینکه وی را ملزم نماییم که در مدت مورد نظر به فرض 10 روز به تعهد خود عمل نماید، داده شود.
نکته چهارم : وجود حق الزام
گاهی اگرچه در ظاهر ، نقض تعهد صورت گرفته، لیکن در واقع امر آنچه که متعهد را از اجرای تعهد بازداشته عدم وصول عوض قراردادی و عدم انجام تعهد طرف مقابل قرار داده است. در واقع متعهد ، خود را مقصر در عهد شکنی نمیداند و عدالت معاوضی را برای رفع اتهام نقض قرارداد به میان می کشد و ایفای تعهد خود را در گرو اجرای تعهد متقابل طرف دیگر قرارداد می داند. موضوعی که تحت عنوان حق حبس و ضمان معاوضی در حقوق شناخته و پذیرفته شدهاند.
برای مثال در دعوای الزام به تنظیم سند رسمی چنانچه پرداخت بخشی از ثمن معامله به زمان تنظیم سند رسمی موکول شده باشد ، ضمن صدور حکم به نفع خواهان ، اجرای حکم منوط به پرداخت باقیمانده ثمن معامله میشود.
نکته پنجم : امکان مطالبه خسارت همزمان با الزام به ایفای تعهد
اگر تعهد به موقع توسط متعهد انجام نشد و منجربه بروز خسارتی به متعهد له شد، زمانی که تعهد به نفع ماست و به عبارت دیگر کسی که متعهد به الزام ایفای تعهد نسبت به ماست در موعد مقرر قانونی و یا توافق شده کار را انجام نداد، اگر خسارت در قراداد در نظر گرفته شده باشد، میتوانیم همزمان با دادخواست الزام به ایفای تعهدات، مبلغ خسارت را نیز از وی مطالبه نماییم و اگر خسارتی در نظر نگرفته باشیم، تحت عنوان خسارت تاخیر تادیه، خسارت را از وی مطالبه نماییم.
امکان هم زمان طرح هر دو درخواست نیز وجود دارد یعنی تحت عنوان یک دعوای حقوقی و یک دادخواست، هم دادخواست الزام به ایفای تعهد قراردادی و هم دادخواست پرداخت خسارت به اندازه مبلغ مورد نظر را نماییم.